توضیحات
در جهانی که مرز واقعیت و خیال بهسختی از هم قابل تشخیص است،دیسک بازی The Last of Us Part II برای PS5، بازگشتی درخشان به یکی از مهمترین داستانهای نسل گذشته است. این نسخه فیزیکی نهفقط برای کلکسیونرها ارزشمند است، بلکه برای هر کسی که دنبال تجربهای بدون دغدغه اینترنت و نصب طولانیمدت است، انتخابی کاملاً منطقی به حساب میآید.
قدرت سختافزاری پلیاستیشن ۵ به بازی جان تازهای بخشیده است. ارتقاء بصری، وضوح تصویر ۴K، فریمریت بالا و بارگذاریهای تقریباً لحظهای، فقط بخشی از بهبودهایی هستند که این نسخه را از تجربه قبلی جدا میکنند. اضافه شدن پشتیبانی از صداهای سهبعدی و کنترلر DualSense باعث میشود حس حضور در دنیای آخرالزمانی بازی واقعیتر از همیشه باشد. اگر بخواهیم صادق باشیم، برخی صحنهها آنقدر طبیعی به نظر میرسند که برای لحظاتی فراموش میکنید دارید بازی میکنید.
اما چرا نسخه دیسکی؟ دلیلش فقط زیبایی جعبه نیست. شما میتوانید بازی را بدون نیاز به اینترنت نصب و اجرا کنید. محدودیتی از نظر منطقه جغرافیایی ندارید، و حتی اگر بعدها خواستید بازی را بفروشید یا به دوستی بدهید، دستتان باز است. برخلاف نسخه دیجیتال که به اکانت PSN گره خورده، این نسخه مستقلتر است. البته فراموش نکنید که برای بهروزرسانیها یا DLCها، همچنان به اینترنت نیاز خواهید داشت.
در مقابل، نسخه دیجیتال هم مزایایی دارد. اگر از آن دستهاید که دوست ندارید دیسک عوض کنید یا همیشه چند بازی روی کنسولتان نصب دارید، نسخه دیجیتال میتواند انتخاب راحتتری باشد. پیشدانلود قبل از عرضه رسمی و بهرهمندی از تخفیفهای دورهای هم از دیگر نقاط قوت آن است. با این حال، معایبی مانند مصرف بالای اینترنت برای دانلود اولیه و عدم امکان فروش مجدد را هم باید در نظر گرفت.
برویم سراغ داستان. این بار، داستان از دو زاویه متفاوت روایت میشود: الی، دختری جوان که در جهانی ویرانشده رشد کرده، و اَبی، مبارزی قدرتمند با گذشتهای تلخ. تضاد این دو شخصیت، نهتنها تنش اصلی بازی را شکل میدهد، بلکه مخاطب را به چالش میکشد تا در مورد قضاوتهای خود تجدیدنظر کند. این بازی فقط درباره انتقام نیست؛ درباره درک متقابل، شکستن چرخه خشونت و مواجهه با انسانیت در سختترین شرایط است.
الی پس از حادثهای تلخ که منجر به مرگ جوئل میشود، سفری خطرناک را آغاز میکند. در سوی دیگر، اَبی که گذشتهاش با سرنوشت جوئل گره خورده، مسیری متفاوت را طی میکند. روایت بازی بهگونهای طراحی شده که بازیکن، ناگزیر، هر دو سوی داستان را تجربه کند و نه فقط تماشاچی، بلکه قاضی، قربانی و شاید حتی مقصر باشد.
در کنار روایت، گیمپلی بازی هم بهشدت پیشرفت کرده است. استفاده از اسلحههای متنوع گرم و سرد، سیستم ساختوساز آیتمها، و هوش مصنوعی پیشرفته دشمنان باعث شده هر نبرد، واقعگرایانه و چالشبرانگیز باشد. بازیکن باید نهتنها سریع تصمیم بگیرد، بلکه منابع را مدیریت کند، مسیرها را بشناسد و از محیط به نفع خود استفاده کند.
و از فضای بازی نمیشود گذشت. شهرهای متروکه، جنگلهای بازپسگرفتهشده توسط طبیعت، کمپهای بازماندگان و پناهگاههای کوچک، همگی بهزیبایی طراحی شدهاند. به لطف افکتهای آبوهوایی و نورپردازی دینامیک، هر محیط حس زندهای دارد. بارانی که شیشهها را تار میکند، مهی که جلوی دیدتان را میگیرد یا صدای قدمهای دشمن روی برگهای خیس، همه برای این است که فراموش نکنید در کجا هستید.
The Last of Us Part II Remastered فقط یک بازسازی نیست؛ تلاشی است برای رساندن یک داستان انسانی به اوج بیانی سینمایی در قالب یک بازی ویدیویی. انتخاب بین نسخه فیزیکی یا دیجیتال، به سبک بازیکردن شما بستگی دارد. اما اگر به دنبال تجربهای پایدار، با کیفیت بالا و بدون وابستگی کامل به اینترنت هستید، نسخه دیسکی احتمالاً همان چیزیست که باید سراغش بروید.
کاراکترهای بازی
یکی از نقاط قوت چشمگیر این بازی، پرداخت عمیق و چندلایهی شخصیتهاست. در این جهان پساآخرالزمانی، قهرمان و ضدقهرمان مرز مشخصی ندارند و هر شخصیت، گذشتهای دارد که تصمیمهای امروز او را شکل داده است.
- الی (Ellie)
الی دیگر آن دخترک کنجکاو نسخه اول نیست. در این بازی، با دختری ۱۹ ساله مواجه میشویم که زندگیاش پر از زخم، خشونت، از دستدادن و انتقام شده. مرگ فجیع جوئل، کسی که برایش مثل پدر بود، او را به مسیر خطرناک و پرچالشی میکشاند. اما آنچه شخصیت الی را خاص میکند، فقط مهارتش در بقا نیست؛ بلکه پیچیدگی احساساتش است. در لحظاتی میبینیم که خشم او به نفرت تبدیل میشود و گاهی، حتی خودش را گم میکند. در طول داستان، با ترسها، تردیدها و لحظات شکنندهی او همراه میشویم. او برای انتقام میجنگد، اما در دلش چیزی عمیقتر در جریان است: تلاش برای پیدا کردن معنا در جهانی بیمعنا.
- جوئل (Joel)
جوئل، شخصیتی است که حضورش در نسخه دوم، اگرچه کوتاهتر از قبل است، اما تاثیرش همهجا احساس میشود. انتخابهایش در پایان نسخه اول، بذر بسیاری از وقایع این بازی را کاشتهاند. او مردی است سختدیده، با گذشتهای سنگین، که برای حفظ الی هر کاری کرد—even if it meant destroying hope for the world. رابطهی جوئل و الی، رابطهای پدرانه اما پیچیده است. خاطرات او، در سراسر بازی مثل سایهای سنگین حضور دارد و انگیزههای الی را تعریف میکند.
- اَبی (Abby)
اَبی شخصیتی است که ابتدا ممکن است از او متنفر شوید. اما بازی بهگونهای هوشمندانه داستان او را روایت میکند که نمیتوان نسبت به او بیتفاوت ماند. او دختری قویهیکل و مصمم است که پدرش را در جریان اتفاقات نسخه اول از دست داده؛ پزشکی که جوئل او را کشت. این اتفاق زندگی اَبی را نابود کرد و او را به زنی جنگجو و انتقامجو تبدیل کرد. اما در طول بازی، همراه با اَبی، ما هم تغییر میکنیم. درک میکنیم که نفرت او از کجا آمده و چطور تصمیمهایش تحتتأثیر زخمهای قدیمی است. اَبی فقط یک قاتل نیست؛ او هم بازماندهای است در جهانی پر از رنج، که کمکم دوباره مفهوم «انسان بودن» را میآموزد.
- دینا (Dina)
دینا تنها یک همراه برای الی نیست؛ او بخشی از دنیای درونی الی است. زنی مهربان، باهوش و صبور که در سختترین لحظات، پشتیبان او میماند. رابطهی الی و دینا یکی از عناصر احساسی کلیدی در بازی است. دینا کمک میکند الی لحظههایی از آرامش و عشق را در دل آشوب تجربه کند. این رابطه، حس لطافت انسانی را در دنیایی خشن و متلاشیشده زنده نگه میدارد. حضور دینا باعث میشود که بازیکن بهجای تمرکز صرف بر خشونت، لایههای احساسی شخصیتها را نیز بهتر درک کند.
- تامی (Tommy)
برادر جوئل، مردی وفادار و سرسخت است که پس از مرگ برادرش، خودش را مسئول میداند تا راه او را ادامه دهد. تامی شخصیتی است که میان عقل و احساس در نوسان است. او به الی کمک میکند، اما خودش هم درگیر چرخهی انتقام میشود. با اینکه در ظاهر قوی و بیاحساس به نظر میرسد، درونش پر از درد و شکست است. او نمونهای از کسانی است که در دنیای بازی، بهجای مرگ فیزیکی، دچار فروپاشی روانی میشوند.
- گروه ولفها Washington Liberation Front) WLF)
WLF گروهی نظامیست که بخش بزرگی از سیاتل را در کنترل خود دارد. این گروه در ابتدا برای مقابله با ظلم و بازگرداندن نظم شکل گرفت، اما بهمرور به نیرویی سرکوبگر و خشن تبدیل شد. افراد این گروه آموزشدیده، مجهز و بیرحماند. آنها هر چیزی را که تهدیدی برای قلمروشان باشد، نابود میکنند—حتی اگر آن تهدید یک غیرنظامی بیدفاع باشد. اَبی نیز یکی از اعضای این گروه است و از دل همین ساختار سخت بیرون آمده.
- گروه سرفیتها یا زیرکها (Seraphites)
سرافیتها فرقهای مذهبیاند که از فناوری و تمدن مدرن بیزارند. آنها معتقدند جهان به دلیل گناههای بشریت سقوط کرده و تنها راه نجات، بازگشت به زندگی طبیعی، پاک و سنتی است. اعضای این گروه زندگی در انزوا را ترجیح میدهند و قوانین سختگیرانهای دارند. دشمنیشان با WLF همیشگیست. یکی از نکات جالب در بازی، تضاد ایدئولوژیک این دو گروه است: یکی ارتشمحور و تکنولوژیدوست، دیگری مذهبی و ضدمدرن. هر دوی آنها اما، به شیوه خودشان بیرحم هستند.
- آلودهها (Infected)
در دنیای The Last of Us، دشمن فقط انسانها نیستند. آلودهها، کسانی هستند که قربانی یک قارچ جهشیافته شدهاند و اکنون بدون عقل، فقط با غریزه حمله میکنند. آنها در چند نوع مختلف ظاهر میشوند: رانرها، کلیکرها، بلوترها و… هر نوع تهدید خاص خودش را دارد. حضور آنها نهتنها تنش را بالا میبرد، بلکه یادآوری مداوم سقوط تمدن بشری است. این موجودات گاهی بیشتر از انسانها وحشی نیستند، بلکه بازتابیاند از آنچه با انسانیت ما رخ داده است.
- آدمهای غارتگر و بازماندگان بیرحم
در کنار گروههای سازمانیافته، بازی پر است از بازماندگانی که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند. آنها نه عضو گروهیاند و نه پیرو مکتبی. فقط برای بقا میجنگند—با هر روشی که لازم باشد. غارتگران، کمیننشینها و آدمهای یاغی در مسیر الی یا اَبی قرار میگیرند. آنها آینهای هستند از انسانهایی که وقتی اخلاق و قانون از بین برود، چه شکلی میشوند. تهدید آنها ممکن است از یک نظامی آموزشدیده کمتر نباشد.
The Last of Us Part II Remastered در خلق دنیایی که نهتنها به لحاظ بصری، بلکه از نظر احساسی نیز عمیق و تأثیرگذار است، موفق عمل کرده. بازی فقط شما را سرگرم نمیکند؛ گاهی شما را ناراحت میکند، گاهی خشمگین، و گاهی حتی شرمنده. شاید همین نوسان احساسی است که آن را به یکی از خاصترین بازیهای نسل جدید تبدیل میکند.
مراحل بازی
مراحل بازی در The Last of Us Part II Remastered بهگونهای طراحی شدهاند که نهتنها روایت داستان را گسترش دهند، بلکه بازیکن را مرحله به مرحله وارد فضای نفسگیر، تاریک و انسانی دنیای بازی کنند. هر مرحله، تجربهای متفاوت دارد؛ گاهی پر از تنش و اکشن، گاهی سراسر سکوت و تأمل.
- مرحله مقدماتی -جکسون
داستان از جایی شروع میشود که همهچیز ظاهراً آرام است. الی و جوئل در جکسون زندگی میکنند؛ شهری کوچک و محصور، که بازماندگان در آن یک جامعه منظم ساختهاند. این مرحله فرصتی است تا با شخصیتها، سیستم کنترل بازی، محیط و تعاملات ابتدایی آشنا شوید. اما این آرامش خیلی زود به پایان میرسد. حادثهای که جان جوئل را میگیرد، همهچیز را زیر و رو میکند و پایهگذار مسیر خشونتبار بازی میشود.
- مرحله سیاتل- روز اول (سفر الی)
الی بهتنهایی وارد سیاتل میشود؛ جایی که گروه WLF حضور دارند. حالا بازیکن باید با مکانهای جدید، دشمنان مسلح، گشتزنیها، و شیوههای مخفیکاری و حمله آشنا شود. طراحی نقشه به بازیکن آزادی عمل میدهد تا مسیر خود را انتخاب کند، وارد درگیری شود یا بیصدا از کنار دشمنان عبور کند.
- مرحله سیاتل – روز دوم (سفر الی)
در این بخش، رابطهی الی و دینا پررنگتر میشود. سفر آنها به مناطق داخلی سیاتل ادامه پیدا میکند و الی با تهدیدات پیچیدهتری مانند آلودهها، دامهای دشمن و تلههای مرگبار روبهرو میشود. حالا دیگر بازی فقط درگیری مستقیم نیست؛ مدیریت منابع و تصمیمگیری لحظهای نقش حیاتی پیدا میکند.
- مرحله سیاتل- روز اول تا سوم (سفر اَبی)
در اقدامی جسورانه، بازی از زاویه دید اَبی ادامه پیدا میکند. همان مناطقی که قبلاً با الی گشتید، این بار با نگاهی متفاوت دیده میشوند. بازیکن حالا باید با چالشهایی روبهرو شود که زندگی اَبی را شکل دادهاند: نبرد با سرافیتها، تلاش برای نجات، و درگیریهای روانی با گذشته.
- مرحله جزیره سرفیتها (سفر اَبی)
اَبی وارد قلمرو فرقهی سرافیتها میشود؛ گروهی مذهبی با قوانین سختگیرانه. در این بخش، مبارزات سنگین با دشمنان مذهبی، دوستی با لیو و فرار پرتنش از جزیره تجربه میشود. همزمان، بازیکن شاهد تغییرات تدریجی شخصیت اَبی خواهد بود؛ از خشونتگرایی به سمت همدلی و تردید
- مرحله نهایی (مبارزه الی و اَبی )
دو مسیری که تا اینجا طی کردهاید، سرانجام در یک تقابل احساسی و دردناک به هم میرسند. اما برخلاف انتظار، بازی پایانِ پرهیاهویی ندارد. نتیجه این نبرد نه با گلوله، بلکه با تصمیمی انسانی رقم میخورد: پایان دادن به چرخهی انتقام. انتخابی که ممکن است برای بازیکن آسان نباشد، اما تأثیرش تا مدتها در ذهن باقی میماند.
دنیای بازی
در دنیای The Last of Us Part II Remastered، طبیعت دوباره فرمانروایی را از انسان پس گرفته. شهری که روزی پر از نور، صدا و حرکت بود، حالا به محلی خالی از سکنه تبدیل شده—تسخیرشده نه فقط توسط آلودهها، بلکه توسط سکوتی سنگین که از ویرانی میگوید. این جهان، ترکیبی است از زیبایی طبیعت و زشتی فروپاشی انسان.
- طبیعت بازگشته
وقتی ویروس همهچیز را از هم پاشید، شهرها رها شدند. و طبیعت، بیهیاهو اما مصرانه، دوباره بر فضا مسلط شد.
دیوارهای سیمانی پوشیده از پیچک، ساختمانهای نیمهفروریختهای که حالا میزبان پرندگان شدهاند، و خیابانهایی که چمن و گل از میان ترکهایشان بیرون زده—همه اینها فقط پسزمینهی بازی نیستند؛ بخشی از روایتاند.
رودخانههایی که با آرامش جریان دارند، صدای باد میان درختان و نور آفتاب که از شکاف پنجرههای شکسته عبور میکند، تضادی عجیب ایجاد کردهاند: جهانی آرام اما پر از تهدید. هر لحظه ممکن است این آرامش با صدای جیغ یک کلیکر یا انفجار کمین دشمنی مرگبار، از هم بپاشد.
- شهرهای ویرانشده و محلههای متروک
شهرهایی که زمانی نماد زندگی مدرن بودند، حالا به سایهای از گذشته تبدیل شدهاند. در این بازی، خیابانها خالیاند، فروشگاهها غارتشده، و خانهها حالوهوای متروک دارند. سیاتل—مکان اصلی بسیاری از وقایع—چنان با جزئیات طراحی شده که حس قدمزدن در شهری واقعی را به شما میدهد؛ شهری که زمان در آن متوقف شده، اما خطر هنوز در آن جریان دارد.
در زیرزمینهای تاریک، تونلهای مترو، پارکینگهای زیرزمینی و پشتبامهای فروریخته، همیشه باید منتظر اتفاقی غیرمنتظره باشید. محیط نهفقط فضاسازی است، بلکه یک شخصیت زنده در بازیست.
- مکانهای پناهگاهی و کمپهای بقا
در میان این خرابهها، بازماندگان همچنان برای بقا میجنگند. گروههای کوچک در ساختمانهای متروکه پناه گرفتهاند و جوامعی نیمهپایدار تشکیل دادهاند. بعضی از این پناهگاهها فقط چند کیسهخواب و چراغ قوه دارند، برخی دیگر سلاح، تله و نگهبان.
اما در هیچکدامشان احساس امنیت کامل وجود ندارد. دیوارهایی که آدمها را از خطر جدا میکنند، گاهی تبدیل به زندان میشوند. این کمپها فرصتی فراهم میکنند تا بازیکن با شخصیتهای فرعی تعامل داشته باشد، داستانهای فراموششده را از میان یادداشتها بخواند و برای لحظاتی، حس کند هنوز چیزی از جامعه باقی مانده است.
یکی از جلوههای ویژه این دنیا، استفاده از افکتهای آبوهوایی متنوع است. این افکتها شامل بارش باران، مه، آفتاب، و حتی طوفانهای سهمگین است که به شکلی واقعگرایانه در بازی پیادهسازی شدهاند. این تغییرات نهتنها به جلوههای بصری بازی کمک میکنند، بلکه گاهی بر استراتژی بازیکن نیز تاثیر میگذارد. مثلاً مه میتواند به بازیکن برای مخفیکاری کمک کند، یا باران و طوفان دید دشمنان را محدود کند.
تنوع آبوهوا و تأثیر آن بر گیمپلی
یکی از ویژگیهای جذاب دنیای بازی، تغییرات دینامیک آبوهواییست. از بارش باران گرفته تا مه سنگین یا نور آفتاب تیز ظهر، هر تغییر در آبوهوا، هم از نظر بصری جذاب است و هم از نظر گیمپلی اهمیت دارد.
- مه: میتواند به شما کمک کند از دید دشمن مخفی بمانید.
- باران: صداها را گم میکند، اما زمین را لغزنده و دید را محدود میکند.
- آفتاب: وضوح بیشتری میدهد اما شما را راحتتر در معرض دید قرار میدهد.
این تغییرات آبوهوایی نهتنها فضاسازی بازی را واقعگرایانهتر کردهاند، بلکه بازیکن را مجبور میکنند تاکتیکهای خود را با شرایط محیطی تطبیق دهد.
دنیای The Last of Us Part II Remastered، فقط یک نقشه برای کاوش نیست؛ این دنیا احساس دارد، تنفس میکند، و گاهی حتی بازیکن را وادار میکند که لحظهای بایستد و نگاه کند. شاید فقط برای تماشای پرواز یک پرنده میان ویرانهها. اما حواست باشد… همیشه چیزی پشت آن زیبایی پنهان است.
سلاحها، ابزارها و مبارزه برای بقا
در دنیایی که حتی ثانیهای تردید میتواند به قیمت جانتان تمام شود، سلاحها و تجهیزات بهعنوان کلید زندهماندن شناخته میشوند. در The Last of Us Part II Remastered، مبارزه تنها به شلیک و درگیری خلاصه نمیشود؛ باید فکر کنید، محیط را بشناسید، منابع را هوشمندانه مصرف کنید و گاهی راه نجات را در فرار ببینید.
بازی مجموعهای متنوع از سلاحها و ابزارها را در اختیار شما میگذارد تا بتوانید بسته به شرایط، سبک بازی خود را انتخاب و شخصیسازی کنید.
سلاحهای گرم
سلاحهای گرم در مواقع درگیری مستقیم بسیار حیاتیاند، اما مهمات محدود باعث میشود نتوانید همیشه به آنها تکیه کنید.
- تفنگ کمری (Pistol): سبک، سریع و همیشه دم دست. انتخابی مناسب برای درگیریهای کوتاهمدت و شرایط اضطراری. دقت قابلقبولی دارد و میتوان آن را ارتقاء داد.
- شاتگان (Shotgun): این سلاح در فواصل نزدیک مرگبار است. فقط کافیست یک بار از فاصله کم شلیک کنید تا دشمن روی زمین بیفتد. برای رویارویی با آلودههای قوی یا دشمنان زرهپوش ایدهآل است.
- تفنگ دوربیندار (Sniper Rifle): اگر اهل بازی از دور و شلیک دقیق هستید، این سلاح مناسب شماست. با ارتقاء آن میتوانید دشمنان را از فاصله دور و بدون خطر شناسایی و نابود کنید.
- SMG یا تفنگ خودکار: سریع، پرفشار و در برابر گروههای پرتعداد دشمنان بسیار کارآمد. اما دقت کمتر و مصرف سریع مهمات از محدودیتهای آن است.
- کمان (Bow): اگر ترجیح میدهید بیصدا و مخفیانه پیش بروید، کمان بهترین گزینه است. نهتنها دشمنان را بیسروصدا از پا درمیآورد، بلکه تیرهایش را میتوانید بازیابی کرده و دوباره استفاده کنید
سلاحهای سرد
سلاحهای سرد برای درگیریهای نزدیک و حملات مخفیانه بسیار مؤثرند. آنها ساکت، سریع و کمهزینه هستند.
- چاقو: سلاح همیشگی الی. استفاده از آن، دشمن را بدون سروصدا حذف میکند. بهویژه برای از بین بردن کلیکرها حیاتی است.
چوب، لوله فلزی و سایر سلاحهای محیطی: سلاحهایی ساده اما مؤثر که در محیط پیدا میشوند. عمرشان محدود است اما قدرت ضربهی بالایی دارند. - تبر و چکش: نسبت به سایر سلاحهای سرد، قدرت بیشتری دارند و گاهی با یک ضربه دشمن را از پا درمیآورند. اما مانند دیگر سلاحهای سرد، با استفاده مکرر میشکنند و از بین میروند.
ابزارهای ساختنی (Craftables) و مواد انفجاری
یکی از نکات کلیدی بازی، توانایی ساخت ابزارها با مواد خام است. این سیستم باعث میشود همیشه با کمبود منابع دستوپنجه نرم کنید و انتخابهایتان اهمیت پیدا کند.
- مولوتوف (Molotov): ترکیبی از آتش و ترس. عالی برای نابود کردن گروهی دشمنان یا سوزاندن آلودهها. اما دقت در پرتاب و فاصله بسیار مهم است.
- بمب دودزا (Smoke Bomb): برای فرار در شرایط بحرانی یا انجام حملات غافلگیرانه کاربرد دارد. دود دشمن را گیج کرده و به شما فرصت مانور میدهد.
- بمب دستی (Pipe Bomb): دشمنان در یک منطقه جمع شدهاند؟ این سلاح میتواند کار را برایتان آسان کند. همچنین برای ساخت تلههای مرگبار قابل استفاده است.
تجهیزات کمکی و درمانی
در طول مسیر، بارها زخمی میشوید یا در موقعیتهای دشوار قرار میگیرید. در این لحظات، داشتن ابزار درمانی نجاتبخش است.
- کیت درمانی: از مواد خام ساخته میشود. استفادهی درست و بهموقع از آن، میتواند جان شما را در لحظهی آخر نجات دهد.
- قرصها و مکملها: با جمعآوری آنها، میتوانید مهارتهایی مثل سرعت دویدن، دقت تیراندازی، قدرت شنیدن از پشت دیوار و مقاومت در برابر ضربه را ارتقا دهید. این ارتقاءها به مرور بازی را آسانتر و شخصیسازیشدهتر میکنند.
سیستم مبارزه در بازی به شما آزادی عمل میدهد. گاهی باید تصمیم بگیرید که آیا ارزش دارد منابعتان را خرج درگیری با یک گروه دشمن بکنید یا بیسروصدا از کنار آنها رد شوید. گاهی ساخت یک مولوتوف میتواند کل نقشه را تغییر دهد. و زمانی هم هست که فقط باید بدوید… و زنده بمانید.
تفاوتهای بازی The Last of Us Part II Remastered برای PS5 با بازی The Last of Us Part II
اگر قبلاً این بازی را روی کنسول PS4 تجربه کردهاید، ممکن است با خود بپرسید که نسخه Remastered برای PS5 چه چیز تازهای برای ارائه دارد. آیا صرفاً یک ارتقاء گرافیکی است یا فراتر از آن میرود؟ پاسخ این است: این نسخه فقط بهبود ظاهری ندارد، بلکه در لایههای فنی، صوتی و حتی تجربهی احساسی بازی، تحول ایجاد کرده است.
- گرافیک و کیفیت تصویر
بزرگترین تفاوت، همان چیزیست که از اسم Remastered انتظار میرود: ارتقاء گرافیکی.
-
- بازی روی رزولوشن 4K اجرا میشود—چه بهصورت واقعی (Native) و چه با آپاسکیل هوشمند.
- بافتها (Textures)، نورپردازیها، سایهها و جزئیات محیط بهطرز محسوسی ارتقاء یافتهاند.
- رنگها زندهتر، کنتراستها عمیقتر، و محیطها پرجزئیاتتر از همیشه هستند.
- نورپردازی داینامیک و افکتهای بازتابی، حالا با فناوری Ray Tracing طبیعیتر شدهاند و حس عمق و واقعگرایی بیشتری القا میکنند.
- نرخ فریم (Frame Rate)
نسخه PS4 معمولاً روی ۳۰ فریم در ثانیه قفل بود. اما حالا در PS5:
-
- بازی بهصورت پایدار روی ۶۰ فریم اجرا میشود.
- این تفاوت، مخصوصاً در لحظات اکشن، تیراندازی یا گشتزنی در محیطهای باز، کاملاً محسوس است.
- انیمیشنها روانتر شدهاند و واکنشها به دستورات بازیکن سریعتر اتفاق میافتد.
- زمان بارگذاری (Loading Time)
SSD قدرتمند PS5 باعث شده زمانهای بارگذاری تقریباً ناپدید شوند:
-
- انتقال بین مراحل یا ادامهی بازی از نقطهی قبلی، فقط چند ثانیه طول میکشد.
- دیگر خبری از صفحات طولانی لود نیست؛ تجربهی بازی یکپارچهتر شده است.
- صدای سهبعدی (3D Audio)
اگر از هدفون استفاده میکنید، خودتان را برای یکی از بهترین طراحیهای صوتی آماده کنید.
-
- نسخه Remastered از صدای سهبعدی (Tempest 3D AudioTech) بهره میبرد.
- صدای قدمهای دشمن، وزش باد، یا جیغ یک کلیکر حالا با جهتگیری دقیق شنیده میشوند.
- در محیطهای بسته، انعکاس صداها واقعیتر و حس حضور قویتر است.
- پشتیبانی از کنترلر DualSense
یکی دیگر از ویژگیهای منحصربهفرد نسخه PS5، بهرهبردن از قابلیتهای لمسی کنترلر DualSense است.
-
- تریگرهای تطبیقی (Adaptive Triggers) هنگام کشیدن زه کمان یا شلیک اسلحه، مقاومت متفاوتی دارند و فشار فیزیکی را شبیهسازی میکنند.
- بازخورد هپتیک (Haptic Feedback) لرزشهای ظریفتری ارائه میدهد. برای مثال، قدم زدن در برف با ضربههای ریز متفاوتی از راه رفتن روی زمین خیس حس میشود.
- تنظیمات و محتواهای اضافه
نسخه Remastered علاوه بر تغییرات فنی، چند گزینهی شخصیسازی و محتوای جانبی را هم ارائه میدهد:
-
- گزینههای گرافیکی قابل تنظیم (برای انتخاب میان فریمریت یا وضوح بیشتر)
- آیتمهای تزیینی، لباسهای متفاوت، حالتهای گالری هنری، و حتی حالتهای ویژه برای تکرار مراحل با ویژگیهای متفاوت
حالت Permadeath (مرگ دائمی) یا Speedrun برای بازیکنان حرفهایتر و چالشدوست.
در مجموع، نسخه PS5 فقط یک بهبود ظاهری نیست، بلکه به تجربهی کلی بازی عمق بیشتری میدهد. بهویژه اگر نسخه اصلی را روی PS4 معمولی بازی کرده باشید، تفاوتها چشمگیر خواهند بود.
استودیویی که پشت این شاهکار ایستاده: ناتیداگ (Naughty Dog)
وقتی صحبت از داستانسرایی عمیق و تجربههای احساسی در دنیای بازیهای ویدیویی به میان میآید، کمتر نامی به قدرت Naughty Dog شنیده میشود. این استودیو آمریکایی که در سال ۱۹۸۴ پایهگذاری شد، ابتدا با سری کلاسیک Crash Bandicoot به شهرت رسید، اما چیزی که آنها را در ردیف بزرگترینهای صنعت گیم قرار داد، ورودشان به دنیای داستانهای بزرگسالانه و سینمایی بود.
پس از موفقیتهای مجموعه Uncharted، ناتیداگ با معرفی The Last of Us در سال ۲۰۱۳، استاندارد تازهای برای بازیهای داستانمحور تعریف کرد—نهفقط از نظر گرافیک یا گیمپلی، بلکه به خاطر پیچیدگی شخصیتها، عمق روایت و شجاعت در پرداختن به مضامین انسانی.
The Last of Us Part II Remastered نیز حاصل همین مسیر تکامل است. ناتیداگ در این نسخه نهتنها داستانی جدید تعریف نمیکند، بلکه روایت قبلی را با جزئیات بیشتر، فناوری پیشرفتهتر و تجربهای حسیتر دوباره به جان مخاطب مینشاند. آنها ثابت کردهاند که بازسازی برایشان فقط ارتقاء بصری نیست، بلکه فرصتیست برای رساندن یک اثر به کمال.
کدام نسخه مناسب شماست؟ فیزیکی یا دیجیتال؟
حالا که با تمام ویژگیها، تفاوتها و جزئیات نسخه Remastered آشنا شدید، شاید این سؤال در ذهنتان باشد: نسخه فیزیکی بخرم یا دیجیتال؟
پاسخ، به سبک بازی کردن و اولویتهای شخصیتان بستگی دارد. اینجا نگاهی دقیقتر به هر دو انتخاب داریم:
نسخه فیزیکی – مناسب برای کسانی که:
- دوست دارند بازی را در قفسهی بازیهایشان داشته باشند.
- به جمعآوری نسخههای دیسکی علاقه دارند.
- میخواهند بعد از پایان بازی آن را بفروشند یا به کسی قرض دهند.
- اینترنت سریع و پرحجم در اختیار ندارند.
- ترجیح میدهند بازی را از روی دیسک نصب کنند و بهروزرسانیها برایشان اولویت ندارد.
نکته: برای استفاده از محتوای اضافی، آپدیتها یا بخشهایی که نیاز به اتصال اینترنت دارد، همچنان باید به PSN متصل شوید.
نسخه دیجیتال – مناسب برای کسانی که:
- نمیخواهند با تعویض دیسکها درگیر باشند.
- میخواهند بازی را دقیقاً از لحظهی عرضه شروع کنند (Pre-load و اجرای لحظهای).
- به تخفیفهای مناسبتی فروشگاه دیجیتال اهمیت میدهند.
- علاقهای به فروش مجدد یا انتقال بازی به دیگران ندارند.
- اینترنت پرسرعت و حجمی دارند و فضای کافی روی SSD کنسولشان فراهم است.
در نهایت، اگر از آن دستهاید که ارتباط احساسی با بازیهای موردعلاقهتان دارید و دوست دارید یک نسخه فیزیکی با قاب و دیسک واقعی در اختیارتان باشد، نسخه دیسکی انتخاب شایستهای است. اما اگر سرعت، راحتی و دسترسی فوری برایتان اولویت دارد، نسخه دیجیتال میتواند بهترین همراهتان باشد.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.