توضیحات
گاهی یه بازی فقط یه بازی نیست. یه نقطهست، یه مکث وسط همهی اون بازیهایی که فقط میری جلو و تیر میزنی. اکانت ظرفیتی قانونی بازی Call of Duty Vanguard برای PS4 و PS5 دقیقاً همون مکثه. نمیخواد فقط بجنگی، میخواد بدونی داری برای چی میجنگی. توی این بازی، گلولهها فقط صدا ندارن، بار دارن. انگار هر شلیک یه خاطره رو بیدار میکنه؛ از اونهایی که تو کتابای تاریخ جا موندن، از آدمهایی که اسمشون تو گزارشا نیست، ولی سنگر رو با جونشون نگه داشتن.
تا حالا فکر کردی قهرمان بودن یعنی چی؟ یعنی اینکه برنده شی؟ یا اینکه بدون اینکه کسی بفهمه، یه تصمیم سخت بگیری که سرنوشت یه گروه عوض شه؟ تو Vanguard، این سوالا فقط تو ذهن شخصیتا نیست؛ توی ذهن خودت هم میمونه. وقتی وسط آتیش و ترس وایسادی و باید انتخاب کنی. اون لحظهست که میفهمی بازی قراره یه چیزی بهت نشون بده. نه فقط یه جنگ، بلکه جنگی که هیچوقت کامل تعریف نشد.
داستان بازی: در جبهههایی که به چشم نیامدند…
در Call of Duty Vanguard جنگ از زوایایی روایت میشود که کمتر در فیلمها یا بازیها به آن پرداخته شده. داستان نه فقط دربارهی یک ارتش، بلکه دربارهی گروهی متنوع از سربازان است که هرکدام از گوشهای از دنیا آمدهاند تا با هم، چیزی را بسازند که بعدها “نیروی ویژه” نام گرفت. ماجرای بازی درست در لحظهای آغاز میشود که جهان بهسمت هرجومرج کامل میرود.
شخصیت اصلی یعنی تو، عضوی از گروه تازهتشکیلیافتهایست که مأموریتشان جمعآوری اطلاعات و انجام عملیاتهاییست که مستقیماً سرنوشت جنگ را تغییر میدهد. مسیر داستان بین جبهههای مختلف جابهجا میشود؛ از آسمان آتشگرفتهی لندن گرفته تا کوهستانهای پر برف روسیه. روایت، خطی نیست؛ بلکه پازلگونه پیش میرود و تکههای داستانیاش را از زبان اعضای گروه میشنوی.
یکی از مهمترین نکات در داستان این است که هر شخصیت، گذشتهای دارد که بازی بهشکلی هوشمندانه آن را روایت میکند. اینطور نیست که فقط درگیر تیراندازی باشی؛ بلکه وسط یک مأموریت، ناگهان به گذشتهی یک شخصیت پرت میشوی و متوجه میشی چرا اینجا ایستاده، چرا میجنگد و چرا عقب نمیکشد. همین گذشتهها هستند که شخصیتها را واقعیتر، باور پذیرتر و حتی گاهی شکنندهتر میکنند.
در نهایت، داستان Vanguard سعی میکند نشان دهد که قهرمانی، چیزی نیست که فقط با مهارت در نبرد بهدست آید. گاهی این شجاعت از درد میآید، از فداکاری، از خیانت و از انتخابهای دشواری که هیچکس حاضر نیست بهجایشان تصمیم بگیرد. در این بازی، قهرمان بودن یعنی اینکه حتی وقتی هیچکس تماشایت نمیکند، باز هم به راهت ادامه بدهی.
شخصیتهای بازی: چهرههایی با گذشتههای ناگفته
در Call of Duty Vanguard با گروهی از شخصیتها روبهرو هستیم که برخلاف کلیشهی قهرمانان همیشگی، خاکخورده، پیچیده و گاهی حتی درونیشکستهاند. هرکدامشان داستانی دارند که قدمبهقدم تو را با خودشان همراه میکنند؛ گاهی از مسیرهایی عبور میکنی که پر از تردید است و گاهی از زخمهایی که هنوز بسته نشده.
-
آرتور کینگزلی (Arthur Kingsley) – فرماندهای از دل آشوب
رهبر آرام ولی مصمم گروه و نمایندهای از ارتش بریتانیاست. آرتور کسیست که بهجای فریاد کشیدن، با نگاهش فرمان میدهد. گذشتهاش، او را فردی دقیق و دلسوز کرده، اما نه بیاحساس. او بار سنگین تصمیمگیریها را به دوش میکشد و این بار، در سکوتی همیشگی پنهان شده.
-
پُلینا پترووا (Polina Petrova) – تیرانداز خاموش
تکتیرانداز روسی که از دل خرابیهای استالینگراد (Stalingrad) برخاسته. هر گلولهاش انگار بخشی از انتقامش را روایت میکند. پُلینا ساکت است، اما وقتی حرف میزند، جملههایش مثل شلیکهایش دقیقاند. درد خانوادهاش را پشت نقاب انضباط پنهان کرده و حالا تبدیل به یکی از مرگبارترین چهرههای میدان شده.
-
وید جکسون (Wade Jackson) – خلبانی با روحیه طغیانگر
از نیروی هوایی آمریکا آمده، با لبخندی گوشهدار و اعتمادبهنفسی گاهی بیشازحد. ولی پشت آن حالت بیخیال، کابوسهای پروازهایی است که در آنها دوستانش دیگر برنگشتند. وید قرار نیست فقط پرواز کند؛ او میخواهد کاری کند که دیگر هیچکس نتواند آسمان را برای دشمن امن کند.
-
لوکاس ریگز (Lucas Riggs) – خاکخوردهی صادق
سرباز استرالیایی که خاک صحرا برایش غریبه نیست. کسی است که نه اهل سیاست است، نه شعار. حرفش را رک میزند، عملش را بیهیاهو انجام میدهد. در میدان جنگ، بهجای تاکتیک، به حسش اعتماد میکند و عجیب آنکه بیشتر وقتها همین حس نجاتبخش میشود.
-
ریششتا ساها (Richard Webb) – صدای عقل
دست راست آرتور؛ کسی که بهظاهر خونسرد، بهباطن همیشه در حال تجزیه و تحلیل است. ریششتا اهل ریسک نیست، اما وقتهایی که نیاز باشد، خودش را جلوی گلوله هم میاندازد. در سکوت، پناه قابلاعتمادی برای گروهه؛ شاید هم همون سنگبنای اعتمادی باشه که گروه روش وایستاده.
مراحل بازی: از کوههای برفی تا قلب شب
ساختار مراحل Vanguard مثل تکههای یک دفتر خاطرات پراکنده است که هرکدامشان در نقطهای از جهان، روایت متفاوتی از جنگ را بازگو میکنند.
-
عملیات فونیکس (Phoenix)؛ آغاز سقوط
آغاز داستان از جاییست که گروه ویژه برای کشف پروژهی مخفی نازیها وارد یک پایگاه اسرارآمیز میشود. فضای تاریک، تنش بالا و حس مرموزی که در هوا پیچیده، این مأموریت را بیشتر از یک عملیات شناسایی ساده میکند.
-
عملیات تونگا (Operation Tonga)؛ شبِ پرشها
در نقش آرتور، نیمهشب از آسمان تاریک فرانسه پایین میافتی، بین سربازهای دشمن و بیراههها. مأموریتت مشخصه، ولی مسیرت پر از تصمیمهای بیبرگشت. اینجا زمین با صدای پاها حرف میزنه و هر شلیک، معنی خاصی داره.
-
استالینگراد (Stalingrad)؛ تله در دل ویرانهها
در نقش پُلینا، باید از میان خانههای ویرانشده، رد دشمن را دنبال کنی. مرحلهای که از یک دفاع ساده شروع میشود و به کمین مرگبار در پشتبامها ختم میگردد. نور آفتاب با خاکستر ترکیب شده و هیچچیز همانطور که بهنظر میرسد، امن نیست.
-
بانوی شب (Lady Nightingale)؛ خشم آرام روسیه
روایت شخصیتر پُلینا اینجاست. در دل سرمای جانسوز، دشمن نهفقط با گلوله، بلکه با ترس حمله میکند. در خیابانهای خالی و بیروح استالینگراد، صدای خشخش قدمها بیشتر از انفجار، لرزه به تنت میاندازد.
-
نبرد میدوی (The Battle of Midway)؛ مرگ در آسمان
با وید جکسون وارد یکی از پرحادثهترین نبردهای هوایی میشوی. در حالیکه موجهای دریا زیرت میغرند، هواپیماهای دشمن از هر طرف حمله میکنند. تو باید در میان آن هیاهو، مسیر درست را پیدا کنی و نجات را از دل آتش بیرون بکشی.
-
مسیر نوما نوما (Numa Numa Trail)؛ جنگلهایی که قورتت میدن
در اقیانوس آرام، باید راهت رو از میان جنگلهای گرم و پرخطر پیدا کنی. محیطی که نفسگیره، دشمن از درختها میباره و هر لحظه ممکنه زمین زیر پات بلرزه. اینجا دیگه نقشه و تاکتیک جواب نمیده؛ فقط حس زنده موندنه که جهت میده.
-
موشهای توبروک (The Rats of Tobruk)؛ شنزارهای کشنده
در این مرحله با لوکاس همراه میشوی. مأموریتهایی که در ابتدا به نظر ساده میآیند، خیلی زود تبدیل به عملیات نجات و انهدام تانکهای دشمن میشوند. صحرا، تنها یک زمین بیآبوعلف نیست؛ خودش دشمن است و باید حواست را جمع کنی.
-
نبرد العلمین (The Battle of El Alamein)؛ موجِ آهن و باروت
یکی از شدیدترین نبردهای صحرایی بازی، جایی که توپخانهها بیوقفه میغرند و دشمن از خاک بالا میزنه. اینجا نهفقط استقامت، که هماهنگی و شجاعت جمعی معنا پیدا میکنه. لحظهای برای نفس کشیدن وجود نداره.
-
رایش چهارم (The Fourth Reich)؛ پایان یا شروع؟
جایی که همه شخصیتها کنار هم قرار میگیرند تا ضربهی نهایی را وارد کنند. مرحلهای که پر از انفجار، شلیک، فریاد و تصمیمهای لحظهایست. اینجا، شکست یعنی پایان همهچیز. مأموریت آخر، فقط دربارهی کشتن نیست؛ دربارهی نجات دادن تاریخ است.
دنیای بازی: جنگی با هزار چهره
دنیای Vanguard شبیه هیچکدام از نسخههای قبلی Call of Duty نیست. چون فقط به میدانهای مشهور جنگ بسنده نمیکند؛ سراغ جبهههایی میرود که شاید نامشان را نشنیده باشی، اما خون زیادی در آنها ریخته شده.
جنگ در این بازی فقط خاک و تفنگ نیست. آسمانهایی هستند که پرواز در آنها یعنی عبور از مرز مرگ و زندگی. آبهایی هستند که زیرشان، مرگ کمین کرده. شهرهایی که حالا به تلی از خاکستر تبدیل شدهاند، اما هنوز صدای نفس کشیدن آدمها در آن شنیده میشود.
شگفتانگیزترین چیز این است که هر لوکیشن، هویت خودش را دارد. روسیه، سرد است، بیرحم و خفقانآور. آفریقا، پر از نور خشن و سکوت مرگبار. برلین، شلوغ و خفهکننده؛ جاییکه امید و ناامیدی با هم میجنگند. هرجا که قدم میگذاری، انگار بخشی از تاریخ را لمس میکنی.
حتی لحظههایی که هیچ جنگی نیست، محیط حرف خودش را میزند. در سکوت شب، صدای چکهی آب، صدای زوزهی باد از پنجرههای شکسته، همه در خدمت ساختن اتمسفری هستند که تو را در دل ماجرا غرق میکند.
سلاحها و امکانات بازی: ابزارهایی برای زنده ماندن، نه فقط کشتن
در Call of Duty: Vanguard سلاحها فقط ابزارهایی برای تیراندازی نیستند. هر کدامشان به نوعی با شخصیتها، محیط و روند مرحلهها گره خوردهاند. طراحی آنها با دقت انجام شده، اما مهمتر از ظاهر، حسیست که استفاده از آنها منتقل میکند.
-
تفنگ M1 Garand – شلیکهای حسابشده
این اسلحه کلاسیک آمریکایی، صدایی دارد که گوش را پر میکند. با هر شلیک، حس میکنی که داری با دقت حرف میزنی، نه با خشونت. استفاده از آن حس تعادل میان قدرت و دقت را به تو منتقل میکند.
-
مسلسل MP40 – رگباری از ترس
از محبوبترین سلاحهای آلمانی در جنگ جهانی دوم. استفاده از آن حس حرکت، تهاجم و سرعت میدهد. در لحظههایی که زمان علیه توست، MP40 همان چیزیست که باید بهش تکیه کنی.
-
نارنجک No.69 – سکوت پیش از انفجار
این نارنجک دستی، طراحی خاصی دارد و بیشتر از آنکه برای کشتار جمعی باشد، ابزار تاکتیکی است. وقتی پشت دیوار سنگر گرفتهاند، یا وقتی راهت بسته شده، این نارنجک سکوت را میشکند و مسیر را باز میکند.
-
تیر و کمان انفجاری – ابزار بیصدا، نتیجه پرصدا
یکی از امکانات خاصی که در بعضی مراحل در دسترس است. برخلاف ظاهر ابتداییاش، قدرت تخریبیاش بالاست و اگر درست استفاده شود، میتواند بدون آنکه دیده شوی، صحنه را پاکسازی کند.
-
پکهای بهبودی – نفس دوباره
گاهی مرگ فقط یک گلوله فاصله دارد. این بستهها مثل دکمهی مکث وسط کابوس عمل میکنند. وقتی دنیا تیره و تار میشود، اینها هستند که دوباره تصویر را برایت واضح میکنند.
گیمپلی بازی: وقتی بازیکردن، شبیه زندگیکردن میشود
Vanguard فقط دربارهی هدفگیری و شلیک نیست. بازی در لایههای زیرین خودش، تجربهای انسانی را منتقل میکند. جایی که صدا، تصویر و حتی سکوت، بخشی از مبارزه میشوند.
-
طراحی بصری، گرافیکی و اتمسفر: صحنهای که نفس میگیرد
نورها تیزند، سایهها سنگین و خاک همهجا هست. محیطها بیش از آنکه فقط زیبایی داشته باشند، حس دارند.
-
موسیقی و صداگذاری: نواهایی از عمق خاطره
موسیقی در Vanguard همراه تو حرکت میکند. لحظهای پرشور میشود، لحظهای ساکت و گاهی فقط صدای نفسکشیدن خودت را میشنوی. صدای شلیکها، برخورد گلوله به فلز، فریادهای دور و … همه واقعیاند.
-
حالت چند نفره و کوآپ: تیمی، بیرحم، هوشمند
حالت چند نفره یکی از نقاط قوت Vanguard است. نقشهها متنوعاند، کلاسهای سربازها انعطافپذیر و مبارزهها سریع و پرتنش. از آن مهمتر، احساس رقابت و همکاری در آن بهخوبی طراحی شده. در کنار آن، حالت زامبی (Zombies Mode) هم برگشته و اینبار با روایتی پیچیدهتر و حالوهوایی متفاوت، تجربهای گروهی و در عین حال دلهرهآور فراهم کرده است.
مراحل خرید و نصب بازی Call Of Duty: Vanguard برای PS4 و PS5
برای دسترسی به بازی Call Of Duty: Vanguard دو روش وجود دارد:
-
فروشگاه پلی استیشن (PlayStation Store)
برای خرید و نصب بازی Call Of Duty: Vanguard از فروشگاه (PlayStation Store)، ابتدا وارد فروشگاه شوید و بازی را در بخش جستجو پیدا کنید. پس از انتخاب، بازی را خریداری کرده و پرداخت را توسط گیفت کارت یا کارت های اعتباری بین المللی (VISA Card, MASTER Card) انجام دهید. پس از آن، بازی بهصورت خودکار دانلود و نصب میشود. وقتی نصب کامل شد، از منوی اصلی کنسول بازی را اجرا کنید.
-
انواع اکانت ظرفیتی (Types of Shared Accounts)
اکانت ظرفیتی شامل سه نوع مختلف است که هر یک امکانات منحصر به فردی را به کاربران ارائه میدهد. در ادامه، به معرفی این سه نوع و ویژگیهای آن خواهیم پرداخت:
-
- ظرفیت اول (آفلاین): در ظرفیت اول، بازیها باید به صورت آفلاین اجرا میشوند و نباید کنسول بازی به اینترنت متصل شود. نکته مهم این است که اکانت مربوطه و اکانتی که فروشنده به شما داده نباید حذف شود. اگر این اکانتها حذف شوند، دیگر نمیتوانید بازی را به صورت آفلاین ادامه دهید و نیاز به مراجعه به تکنسین برای نصب مجدد بازی خواهید داشت.
اگر بعد از نصب بازی، کنسول بازی به اینترنت وصل شود، بازی قفل میشود و کاربر دیگر نمیتواند به صورت آفلاین بازی کند. این ظرفیت غیر قانونی است و فاقد گارانتی میباشد. - ظرفیت دوم (آفلاین-آنلاین): ظرفیت دوم به شما این امکان را میدهد که بازیها را هم به صورت آنلاین و هم به صورت آفلاین انجام دهید. وقتی اکانت را خریداری میکنید، ابتدا باید وارد اکانتی که فروشنده به شما داده شوید و بازیها را به لیست دانلود اضافه کنید. سپس برای ادامه دانلود یا بازی کردن، باید از اکانت شخصی خودتان در پلی استیشن استفاده کنید. ساختن یک اکانت شخصی در پلی استیشن بسیار ساده است و میتوانید به راحتی یک اکانت بسازید. همچنین ظرفیت دوم قانونی است و دارای گارانتی میباشد.
نکته خیلی مهم این است که بعد از اضافه کردن بازیها به لیست دانلود، دیگر نباید وارد اکانت اصلی که فروشنده به شما داده شوید اگر این کار را انجام دهید، گارانتی بازی باطل میشود و ممکن است بازیها قفل شوند. - ظرفیت سوم(آنلاین): ظرفیت سوم برای افرادی طراحی شده که میخواهند بازیها را فقط به صورت آنلاین بازی کنند. برای استفاده از این ظرفیت، حتماً باید وارد اکانتی که فروشنده به شما داده شوید و از این طریق بازی کنید. همچنین این ظرفیت قانونی است و دارای گارانتی میباشد.
به این نکته توجه داشته باشید که اگر شما از ظرفیت آفلاین-آنلاین استفاده میکنید، نباید وارد این اکانت آنلاین (اکانت فروشنده) شوید. در غیر این صورت، از اکانت خودتان خارج میشوید و یا بازیها قفل میشوند.
- ظرفیت اول (آفلاین): در ظرفیت اول، بازیها باید به صورت آفلاین اجرا میشوند و نباید کنسول بازی به اینترنت متصل شود. نکته مهم این است که اکانت مربوطه و اکانتی که فروشنده به شما داده نباید حذف شود. اگر این اکانتها حذف شوند، دیگر نمیتوانید بازی را به صورت آفلاین ادامه دهید و نیاز به مراجعه به تکنسین برای نصب مجدد بازی خواهید داشت.
نتیجهگیری: یک نگاه تازه به جنگی فراموشنشده
Call of Duty: Vanguard از آن بازیهایی نیست که فقط با آدرنالین کار کند. اینجا جنگ بیشتر از آنکه یک درگیری نظامی باشد، بهانهایست برای باز کردن زخمهایی که معمولاً دیده نمیشوند. بازی سعی نمیکند قهرمانسازی کند؛ بلکه آدمها را همانطور که هستند، با خاک، درد، ترس و شهامت، مقابل چشمت میگذارد.
شاید اولش فقط برای بخش چندنفره آمده باشی و شاید هم بهخاطر اسم بزرگش. اما وقتی چند ساعت با آن وقت بگذرانی، ناخواسته به عمق داستان کشیده میشوی. لحظههایی هست که مکث میکنی یا بعد از اتمام یک مأموریت، بدون اینکه کسی مجبورت کرده باشد، به چشمان یک شخصیت خیره میشوی و فکر میکنی: این جنگ برای او چه معنا داشت؟
اگر بهدنبال یک بازی هستی که هم شلیک داشته باشد و هم سؤال، هم هیجان و هم درنگ، Vanguard انتخاب خوبیست. نه چون بینقص است، بلکه چون صادق است. پس اگر هنوز واردش نشدهای، شاید وقت آن رسیده که داستان جنگ جهانی دوم را اینبار نه از زبان کتابها، بلکه از نگاه آدمهایی بشنوی که شجاعت را با تصمیمهای سخت تعریف کردند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.