توضیحات
با شروع اکانت ظرفیتی بازی Assassin’s Creed Rogue برای PS4 و PS5، مخاطب وارد بخشی از تاریخ میشود که معمولاً کمتر مورد توجه قرار گرفته است. نه با روایتی تکراری از نبرد خیر و شر، و نه با قهرمانی پرهیاهو، بلکه با داستانی که از زاویهای نادر و متفاوت روایت میشود. زاویهای که تا پایان، ذهن را درگیر نگه میدارد؛ داستانی که در میانهی وفاداری و تردید، حقیقت و خیانت، مدام در رفتوبرگشت است. Rogue بیش از آنکه یک بازی باشد، فرصتیست برای بازنگری در باورها و تصمیمهایی که ساده بهنظر میرسند، اما درونشان جهانی از پیچیدگی نهفته است.
داستانی از دل تردید و تصمیم
بازی از جایی آغاز میشود که هنوز فکر میکنی همهچیز مثل قبل است؛ تو یک اساسین هستی، درست همانطور که باید باشی. «شِی پاتریک کورماک» (Shay Patrick Cormac)، شخصیت اصلی، عضوی از فرقهی اساسینهاست، کسی که وظیفهاش روشن است و دشمنش مشخص. اما چیزی در رفتارها، در دستورها و در نتیجهی ماموریتها شروع میکند به جرقه زدن… انگار که همهچیز آنطور که گفتهاند نیست.
ماجرای اصلی وقتی اوج میگیرد که شی، مأموریتی انجام میدهد که در ظاهر درست است، ولی در عمل فجایعی به بار میآورد. از همانجاست که جرقهی شک در ذهنش میزند. این شک بهتدریج به آگاهی تبدیل میشود، تا جایی که تصمیم میگیرد راه خودش را برود؛ راهی خلاف جهت تمام آنچیزی که تا بهحال بوده. انتخابی که او را از اساسینها جدا میکند و به دنیای تمپلارها (دشمنان سنتی اساسینها) میبرد.
این دگرگونی فقط ظاهری نیست. داستان Rogue حول محور تردید و تغییر روایت میشود. شی، بهجای اینکه مانند بازیهای دیگر در مسیر قهرمانانه پیش برود، وارد خاکستریترین منطقهی ممکن میشود؛ منطقهای که نه خوبی مطلق وجود دارد، نه بدی کامل.
لحظهبهلحظهی داستان پر است از برخوردهای عاطفی، کشمکشهای ذهنی و انتخابهای دشوار. انتخابهایی که نه فقط آیندهی خودش، بلکه سرنوشت کل فرقه را تغییر میدهند. پایان بازی هم درست در همان نقطهای قرار میگیرد که از ابتدا نمیتوانست حدس زد. نه پیروزی قاطع است و نه شکست کامل… فقط واقعیت است؛ تلخ، واقعی و بهشدت انسانی.
شخصیتهای بازی: شخصیتهایی که مسیر را عوض میکنند
پیش از آن که به معرفی شخصیتها بپردازم، باید گفت که در Assassin’s Creed Rogue، کاراکترها صرفاً ابزاری برای روایت داستان نیستند؛ بلکه خودشان حامل بار درونی ماجرا هستند. در این بازی، هر شخصیت با باورها، تضادها و تصمیمهای خاص خودش وارد ماجرا میشود و در روند انتخابهای شی نقش پررنگی ایفا میکند.
-
شِی پاتریک کورماک (Shay Patrick Cormac)
او نهتنها قهرمان بازی، بلکه نقطهی اتصال میان دو جهان است: اساسینها و تمپلارها. مسیری که او طی میکند، ترکیبیست از شک، جستوجوی حقیقت و تصمیمگیریهایی که هرکدام بهای سنگینی دارند. شی از جوانی ناآگاه به مردی تبدیل میشود که میداند باید خلاف مسیر گذشتهاش قدم بردارد؛ حتی اگر تمام دنیا با او مخالف باشند.
-
ادواله (Adéwalé)
شخصیتی شناختهشده برای طرفداران Black Flag. اینبار در قالب یک اساسین ارشد و با عزمی راسخ به دفاع از اصول قدیمی، با شی روبهرو میشود. برخورد میان این دو، مانند برخورد دو گذشتهی متفاوت است. برای من، رویارویی با ادواله حس تقابل با کسی بود که شاید روزی الگو محسوب میشد.
-
بنجامین فرانکلین (Benjamin Franklin)
اگرچه بیشتر بهعنوان یک شخصیت تاریخی شناخته میشود، اما در Rogue نقش فکری مهمی دارد. حضور او بیشتر از آنکه در نبردها باشد، در دیالوگهای عمیق و تأملبرانگیز خلاصه میشود. او با نگاهی علمی، درک مخاطب از شرایط سیاسی و فلسفی آن زمان را عمق میبخشد.
-
هیثم کنوی (Haytham Kenway)
یکی از برجستهترین شخصیتهای دنیای اساسینها که در Rogue هم حضوری پررنگ دارد. او با وقار، هوش بالا و دیدگاه تمپلارگونهاش، چهرهای پیچیده از قدرت و کنترل را نشان میدهد. تعامل شی با هیثم، بیشتر شبیه آموزش و شکلگیری هویت جدید اوست تا صرفاً همکاری.
-
آکیلهز داونپورت (Achilles Davenport)
استاد و مربی اولیهی شی، مردی با باورهای ریشهدار و گاهی خشک. رابطهی او با شی، پر از احساس پدرانه است، اما همین رابطه در نهایت، قربانی تضاد در دیدگاهها میشود. یکی از سکانسهای تلخ بازی، لحظهی دیدار دوبارهی این دو است؛ زمانی که دیگر نه شاگرد همان شاگرد است و نه استاد، همان معلم.
-
لیام اوبراین (Liam O’Brien)
شخصیتی که از نزدیکترین دوستان شی به دشمن او تبدیل میشود. لیام تجسم وفاداری به فرقه است؛ اما وفاداریای که کورکورانه است. مواجههی نهایی این دو، سرشار از خاطرات، عصبانیت و غم است و بدون شک یکی از فراموشنشدنیترین لحظات بازی است.
-
جک وارد (Jack Weeks)
یکی از اعضای تمپلار که در کنار شی فعالیت میکند. جک، برخلاف دیگر تمپلارها، فردی صریح، بیپرده و کاملاً نتیجهمحور است. او نمایندهی آن بخشی از سازمان است که تنها هدف را میبیند، نه راه رسیدن به هدف را. برخورد او با شی، گاه طنزآمیز و گاه تهدیدآمیز است.
-
جرج مونرو (George Monro)
فرماندهای از تمپلارها با رفتاری محترمانه و ذهنیتی انسانی. مونرو برخلاف تصویر کلیشهای از تمپلارها، فردی معتدل و منطقیست که شی را نهتنها هدایت، بلکه تشویق به فکر کردن میکند. مرگ او یکی از نقاط عطف شخصیتی برای شی است.
- هوپ جنسن (Hope Jensen)
یکی از اعضای اصلی فرقهی اساسین که در زمان استقرار در نیویورک فعالیت دارد. شخصیتی باهوش، مرموز و مرگبار که وقتی در مقابل شی قرار میگیرد، با گفتوگوی میان این دو، تضادهای فلسفی بازی کاملاً عیان میشود.
مراحل بازی: ماموریتهایی در مرز شک و باور
مراحل بازی هم مانند داستان، همیشه مستقیم و قابل پیشبینی نیستند. ترکیبی از مخفیکاری، نبرد، گشتوگذار و تصمیمهای لحظهای است. هر مرحله، بازتابی از درونیات شی است.
-
سقوط از ایمان
در مأموریتی که همهچیز از آن شروع میشود، شی مأمور میشود یک قطعه باستانی را بازیابی کند. اما نتیجه آن، وقوع یک زلزله فاجعهبار در منطقهی لیسبون (Lisbon) است. این واقعه، نقطهی شروع تردید در ذهن شی است و اولین شک واقعی را در دل بازیکن میکارد.
-
سرنخ در برف
در یکی از مناطق سرد شمالی، باید با کشتی از میان یخهای شناور عبور کنی و به یک ایستگاه تحقیقاتی متروکه برسی. سکوت مرگبار محیط، تو را وادار به گوش دادن و بررسی دقیق میکند؛ جایی که هر صدا میتواند نشانهی کمینی مرگبار باشد.
-
عملیات تعقیب در خیابانهای نیویورک
در شلوغترین بخش نیویورک، باید مأموری را تعقیب کنی که اطلاعات مهمی دارد. استفاده هوشمندانه از جمعیت، مسیرهای فرعی و سقف خانهها اهمیت دارد. کوچکترین اشتباه باعث شناسایی و شکست میشود.
-
نفوذ به قلعه اساسینها
یکی از مأموریتهای حیاتی، نفوذ به پایگاه فرقهی سابق خودت است. این مأموریت هم از نظر احساسی چالشبرانگیز است و هم از نظر تاکتیکی. باید از تلهها، نگهبانان و حتی خاطرات خودت عبور کنی.
-
دیدار با مونرو
در این مأموریت باید فرماندهای از تمپلارها را نجات دهی. برخلاف انتظار، مونرو نهتنها شخصیت منفی نیست، بلکه رفتاری محترمانه و انسانی دارد. این مرحله نقطهی عطفیست که باورهایت درباره تمپلارها را زیر سؤال میبرد.
-
شکار هدف در رودخانه
مأموریت در منطقهی River Valley تو را به شکار یکی از اعضای سرشناس اساسینها میفرستد. این تعقیبوگریز در جنگل، روی رودخانهی یخزده، با حضور حیوانات وحشی و تغییرات آبوهوایی، تجربهای نفسگیر است.
-
مأموریت در میان آتش و یخ
در مأموریتی پیچیده، باید از یک کشتی فراری پر از مواد منفجره جلوگیری کنی. این کشتی از میان یخچالها عبور میکند و زمان اندک است. تیراندازی دقیق، هدایت سریع کشتی و تصمیمگیری در لحظه، کلید موفقیت است.
-
رویارویی با لیام
در اوج داستان، مأموریتی قرار میگیری که در آن باید با دوست قدیمیات روبهرو شوی. این مرحله یکی از تلخترین و عمیقترین بخشهای بازیست. گفتوگوها، فضای مرحله و انتخابهای پیشرو، هم ذهن و هم قلب بازیکن را درگیر میکنند.
-
فرار از مرکز تحقیقات
پس از بهدست آوردن اطلاعاتی مهم، باید از یک ساختمان امنیتی با درجه هشدار بالا فرار کنی. درگیریها، تعقیبها و انفجارها، این مرحله را به یکی از هیجانانگیزترین مأموریتها تبدیل میکند.
-
آخرین هدف، آخرین تصمیم
در پایان، مأموریتی را آغاز میکنی که آیندهی مسیرت را مشخص میکند. باید هدفی مهم را حذف کنی، اما سؤال اینجاست که آیا واقعاً هنوز همان کسی هستی که چنین کاری را میخواهد؟ این مرحله، بیشتر از مهارت، از تو تفکر میخواهد.
دنیای بازی: جهانی سرد، اما سرشار از جزئیات زنده
دنیای Assassin’s Creed Rogue از چند بخش جغرافیایی متنوع تشکیل شده است که هرکدام بهتنهایی هویتی خاص دارند. منطقهی River Valley با کوههای پوشیده از برف، دهکدههای چوبی و درختان سوزنی، حسی از انزوا و خویشاوندی با طبیعت را منتقل میکند. در عوض، نیویورک شلوغ و مستعمراتی، پر از خیابانهای باریک و کوچههایی است که مردم در آن زندگی میکنند، خرید میکنند و حرف میزنند.
ناحیهی North Atlantic یکی از برجستهترین نقاط بازی است. جایی که کشتیرانی اهمیت بالایی پیدا میکند. دریای یخزده، کوههای یخی شناور و طوفانهای غیرمنتظره باعث شده بودند احساس کنم هر بار که از بندر خارج میشوم، ممکن است آخرین سفرم باشد. واقعاً کنترل کشتی مورریگان در چنین شرایطی نه فقط یک تجربهی مکانیکی بلکه کاملاً احساسی است.
مهمتر از همه اینکه فضاهای بازی صرفاً برای زیبایی ساخته نشدهاند، بلکه روایت را شکل میدهند. برف و سکوت شمال به همان اندازهای مهم هستند که خیابانهای پر ازدحام نیویورک و این ترکیب باعث میشود دنیای Rogue بهشکل خاصی در ذهن بماند.
سلاحها و امکانات بازی: ابزارهایی برای بقا، نه فقط مبارزه
سلاحها و امکانات در Rogue نه برای نمایش قدرت، بلکه برای بقا طراحی شدهاند. این تفاوت را در لحظهی استفاده حس میکنی.
-
تفنگ هوایی با تیرهای متنوع
از تیر خوابآور گرفته تا گاز روانپریش… انتخاب نوع تیر بسته به موقعیت، خودش یک تصمیم تاکتیکی است. شخصاً تیر گاز روانپریش را امتحان کردم و دیدن دشمنی که به همگروهیهایش حمله میکرد، تجربهای عجیب بود.
-
تیغهی مخفی – امضای همیشگی اساسینها
هرچند شی دیگر یک اساسین نیست، اما همچنان از این تیغه استفاده میکند. حملههای سریع و مخفیانه، فرصت نجات در موقعیتهای بحرانی را فراهم میآورد و احساس اصالت را حفظ میکند.
-
چاقوهای پرتابی – دقت و سکوت در یک قاب
وقتی زمان کم است و صدا ممنوع، چاقوهای پرتابی به کمک میآیند. از پشت بامها گرفته تا پشت موانع، این سلاح دقیق یکی از مهمترین ابزارهای مخفیکاریست.
-
نارنجکهای گازی – آشوب برنامهریزیشده
در مناطق شلوغ یا پایگاههای محافظتشده، پرتاب یک نارنجک روانپریش میتواند دشمن را به جان هم بیندازد. این حس که میتوانی بدون تیراندازی، یک موقعیت خطرناک را مهار کنی، هیجانانگیز و هوشمندانه است.
-
کشتی مورریگان (Morrigan) – همراهی در دل دریا
کشتی شخصی شی، مجهز به مین دریایی، توپ آتشزا و سکان قدرتمندست. کنترل مورریگان بخشی از هویت بازی است؛ هر مأموریت دریایی با آن، شبیه یک ماجراجویی جداگانه است که نهفقط مبارزه، بلکه مهارت دریانوردی را هم میطلبد.
گیمپلی بازی: فراتر از کلیشهها
در Rogue، گیمپلی چیزی بیش از مکانیکهای رایج اساسینهاست. همهچیز حس دارد، وزن دارد، معنا دارد.
-
طراحی بصری و گرافیکی
سایهها، انعکاس نور روی برف، قطرات آب روی صفحه… همه چیز با ظرافت کار شده. حتی در محیطهای بسته هم نور و رنگپردازی فضا را واقعی میکنند. انگار هر فریم یک عکس است.
-
موسیقی؛ همراهی که نمیبینی
آهنگهایی که آرام شروع میشوند و با افزایش تنش اوج میگیرند. موسیقی بازی بیشتر از اینکه گوشگیر باشد، حسبرانگیز است. در برخی مراحل حتی نبود موسیقی، خودش موسیقی است.
-
اتمسفر و صداگذاری
صدای یخ زیر پا، فریاد نگهبانان، زوزهی باد… جزئیاتی که باعث میشود فضای بازی ملموستر شود. بارها پیش آمده بود که بدون نگاه به صفحه، فقط با شنیدن صداها، موقعیتم را تشخیص میدادم.
-
چند نفره و کوآپ؟ اینبار نه
Rogue برخلاف برخی نسخههای قبلی، فاقد حالت چندنفره است. شاید بهخاطر تمرکز کامل روی روایت شخصی شی. صادقانه، بهنظرم این حذف نهتنها آسیبی نزد، بلکه باعث شد بیشتر درگیر شخصیت و داستان شوم.
چرا باید نسخهی ظرفیتی را تهیه کرد؟
- پایداری و بهروزرسانی مداوم
نسخهی ظرفیتی همیشه بهروز است. باگها زودتر رفع میشوند و تجربهی بازی روانتر است.
- دسترسی به تمامی امکانات جانبی
از DLCها گرفته تا لباسهای ویژه… همه فقط در نسخهی ظرفیتی کامل در دسترساند. برای من، تجربهی مرحلهی اضافهی کشف در شمال، یکی از جذابترین بخشها بود.
- حس امنیت و اعتبار
دانستن اینکه بازی تو اصل است، حس خوبی دارد. مخصوصاً وقتی بدون نگرانی از بن شدن یا ارورهای عجیب بازی میکنی.
- پشتیبانی و احترام به سازنده
در نهایت، با خرید نسخهی ظرفیتی ، از تیمی که ماهها برای ساخت این دنیا تلاش کرده حمایت میکنی و این حس خوبی است.
مراحل خرید و نصب بازی Assassin’s Creed Syndicate برای PS4 و PS5
برای دسترسی به بازی Assassin’s Creed Syndicate دو روش وجود دارد:
برای خرید و نصب بازی Assassin’s Creed Syndicate از فروشگاه (PlayStation Store)، ابتدا وارد فروشگاه شوید و بازی را در بخش جستجو پیدا کنید. پس از انتخاب، بازی را خریداری کرده و پرداخت را توسط گیفت کارت یا کارت های اعتباری بین المللی (VISA Card, MASTER Card) انجام دهید. پس از آن، بازی بهصورت خودکار دانلود و نصب میشود. وقتی نصب کامل شد، از منوی اصلی کنسول بازی را اجرا کنید.
اکانت ظرفیتی شامل سه نوع مختلف است که هر یک امکانات منحصر به فردی را به کاربران ارائه میدهد. در ادامه، به معرفی این سه نوع و ویژگیهای آن خواهیم پرداخت:
-
- ظرفیت اول (آفلاین): در ظرفیت اول، بازیها باید به صورت آفلاین اجرا میشوند و نباید کنسول بازی به اینترنت متصل شود. نکته مهم این است که اکانت مربوطه و اکانتی که فروشنده به شما داده نباید حذف شود. اگر این اکانتها حذف شوند، دیگر نمیتوانید بازی را به صورت آفلاین ادامه دهید و نیاز به مراجعه به تکنسین برای نصب مجدد بازی خواهید داشت.
اگر بعد از نصب بازی، کنسول بازی به اینترنت وصل شود، بازی قفل میشود و کاربر دیگر نمیتواند به صورت آفلاین بازی کند. این ظرفیت غیر قانونی است و فاقد گارانتی میباشد. - ظرفیت دوم (آفلاین-آنلاین): ظرفیت دوم به شما این امکان را میدهد که بازیها را هم به صورت آنلاین و هم به صورت آفلاین انجام دهید. وقتی اکانت را خریداری میکنید، ابتدا باید وارد اکانتی که فروشنده به شما داده شوید و بازیها را به لیست دانلود اضافه کنید. سپس برای ادامه دانلود یا بازی کردن، باید از اکانت شخصی خودتان در پلی استیشن استفاده کنید. ساختن یک اکانت شخصی در پلی استیشن بسیار ساده است و میتوانید به راحتی یک اکانت بسازید. همچنین ظرفیت دوم قانونی است و دارای گارانتی میباشد.
نکته خیلی مهم این است که بعد از اضافه کردن بازیها به لیست دانلود، دیگر نباید وارد اکانت اصلی که فروشنده به شما داده شوید اگر این کار را انجام دهید، گارانتی بازی باطل میشود و ممکن است بازیها قفل شوند. - ظرفیت سوم(آنلاین): ظرفیت سوم برای افرادی طراحی شده که میخواهند بازیها را فقط به صورت آنلاین بازی کنند. برای استفاده از این ظرفیت، حتماً باید وارد اکانتی که فروشنده به شما داده شوید و از این طریق بازی کنید. همچنین این ظرفیت قانونی است و دارای گارانتی میباشد.
به این نکته توجه داشته باشید که اگر شما از ظرفیت آفلاین-آنلاین استفاده میکنید، نباید وارد این اکانت آنلاین (اکانت فروشنده) شوید. در غیر این صورت، از اکانت خودتان خارج میشوید و یا بازیها قفل میشوند.
- ظرفیت اول (آفلاین): در ظرفیت اول، بازیها باید به صورت آفلاین اجرا میشوند و نباید کنسول بازی به اینترنت متصل شود. نکته مهم این است که اکانت مربوطه و اکانتی که فروشنده به شما داده نباید حذف شود. اگر این اکانتها حذف شوند، دیگر نمیتوانید بازی را به صورت آفلاین ادامه دهید و نیاز به مراجعه به تکنسین برای نصب مجدد بازی خواهید داشت.
نتیجهگیری: پایانی در امتداد سکوت
وقتی بازی Assassin’s Creed Rogue به پایان رسید و صفحه به آرامی تاریک شد، تنها چیزی که باقی مانده بود، نامهایی بود که یکییکی روی تصویر بالا میآمدند؛ بیصدا، بیادعا، درست مثل پایانی که بازی برایت رقم زده بود. نه خبری از موسیقی حماسی بود، نه انفجاری از پیروزی. من فقط نشستم و به سیاهی خیره شدم. حس عجیبی در سینهام موج میزد. نه مثل لحظهای که قهرمان تاج میگیرد، نه شبیه آن زمانها که مأموریت با موفقیت تمام میشود. این بار، چیزی در من شکست… یا شاید، چیزی در من ساخته شد.
Assassin’s Creed Rogue بازیای بود که من را وادار کرد مرزهای بین درست و غلط را از نو ترسیم کنم. دیگر برایم مهم نبود چه کسی در کدام جبهه میجنگد؛ مهم این بود که چرا میجنگد. فهمیدم حقیقت همیشه همان چیزی نیست که از ابتدا شنیدهای. گاهی قهرمان آنکسیست که همهچیز را زیر سؤال میبرد، حتی خودش را. گاهی شجاعت یعنی پشت کردن به آنچه تا دیروز باورش داشتی.
در دنیای بازیها، کمتر عنوانی پیدا میشود که جرئت کند اینچنین صادق باشد. Rogue نه بهخاطر انفجار و نبرد و جلوههای بصری، بلکه بهخاطر انسانیتی که در تاریکیهایش پنهان بود، در ذهنم ماندگار شد. این بازی، آینهای بود که تصویرم را در آن دیدم؛ پر از تردید، پر از تصمیمهای نیمهتمام.
و حالا نوبت توست.
اگر از بازیهایی که فقط برای سرگرمی طراحی شدهاند خسته شدهای…
اگر دلت میخواهد به داستانی پا بگذاری که تو را وادار به فکر کردن، انتخاب کردن و شاید حتی پشیمان شدن کند…
Assassin’s Creed Rogue را بازی کن.
نه برای قهرمان شدن، بلکه برای اینکه بدانی قهرمان بودن همیشه بهمعنای وفاداری نیست.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.